ضرب المثل های سگ
عزیزان اگر اهل حکایت ها و مثل های شیرین فارسی هستید هلث کده مجموعه ای از ضرب المثل های سگ رو فراهم کرده. با ما باشید
ضرب المثل هاي سگ محور
سگ (نام علمی: Canis Familiaris) یکی از پستانداران از راستهٔ سگسانان است. سگ دست کم از ۱۴٬۰۰۰ سال پیش و بنا به شواهدی تازه از ۱۵۰٬۰۰۰ سال پیش اهلی شدهاست.
از مطالب زیر هم دیدن کنید
- علائم بارداری سالم در هفته هفتم
- شربت آرژیتال
- سارا والیانی
- گلوکوفاژ
- قرص وارفارین
- بهینه سازی سایت وردپرس
- وکیل
«آب دریا از دهان سگ نجس نمیشود»
«از سگجونی مثل هفتجوش است.»
«از سه چیز باید حذر کرد، دیوار شکسته، سگ درنده، زن سلیطه.»
«استخوان، قوم و خویش سگ است و سگ، قوم وخویش استخوان.»
«بستن سنگ و گشودن سگ.»
«به بهلول گفتند: ریش تو بهتر است یا دم سگ؟ گفت: اگر از پل جستم ،ریش من و گرنه دم سگ.»
«به نفرین سگ، نان در تنور نمیافتد.»
«تازی که پیر شد، از آهو حساب میبرد.»
«حرف او و چاقوی جیب سگ یکی است»
«خرگوش هرمزد را سگ هرمزد گیرد.»
«دستی که از من بریده شد، میخواهد سگ بخورد، میخواهد گربه.»
«دلم خوشه زن بگم (بیگ) اگر چه کمتر از سگم.»
«دیگی که واسه ما نمیجوشه، سر سگ توش بجوشه.»
«زن سلیطه، سگ بیقلادهاست.»
«سر سگ بودن بهتر از دم شیر بودن است».
«سگ اخته میکند.»
«سگ است آنکه با سگ رود در جوال.»
«سگ استخوان سوخته را بو نمیکند.»
«سگان از ناتوانی مهربانند / وگرنه سگ کجا و مهربانی.»
«سگ بابا نداشت، سراغ حاجعموش را میگرفت.»
«سگ بادمش زیر پاشو جارو میکنه.»
«سگ باش، کوچک خونه نباش.»
«سگ باقلاده شکار نمیکند.»
«سگ بعد از شستن نجستر است.»
«سگ پاچه صاحبش را نمیگیره.»
«سگ پارس میکند و خرس (بیخیال) میگذرد.» ضربالمثل رومانی
«سگ چیه که پشمش چی باشه.»
«سگ در حضور به از برادر دور.»
«سگ در خانهٔ صاحبش پارس می کند.»
«سگ در خانهٔ صاحبش شیره.»
«سگ داد و سگ توله گرفت.»
«سگ دستش نمیشه داد که اخته کنه.»
«سگ را پیش یوز ادب میکند»
«سگ را چو در تنگی بگیرند، بگزد»
«سگ را که چاق کنند، هار میشه.»
«سگ را می زند که شیر هوای کار خود را داشته باشد.»
«سگ زرد برادر شغاله.»
«سگ، زرد و سیاه ندارد.»
«سگ زنده بهتر از شیر مرده است»
«سگ سفید ضرر پنبهفروشه.»
«سگ، سگ را ندرد»
«سگ سوزن خورده.»
«سگ سیر دنبال کسی نمیره.»
«سگ سیر قلیه ترش»
«سگش بهتر از خودشه.»
«سگ صاحبش را نمیشناسد.» (کنایه از شلوغ بودن جایی)
«سگ که چاق شد، گوشتش خوراکی نمیشه.»
«سگ که سیر شد، سرکش میشود»
«سگ گر و قلاده زر؟»
«سگ، گوشت سگ را نمیخورد.» ضربالمثل ارمنی
«سگ لاید و کاروان گذرد»
«سگ لاینده گیرنده نباشد.»
«سگ ماده در لانه، شیر است.»
«سگ نازیآباده، نه خودی میشناسه، نه غریبه.»
«سگ نمکشناس به از آدم ناسپاس.»
«سگ هم سرمایه میخواهد.»
«سگی به بامی جسته، گردش به ما نشسته.»
«سگی که برای خودش پشم نمی کند، برای دیگران کشک نخواهد کرد.»
«سگی که پاچه از قصابخونه بدزده، نون خودش را بریده.»
«سگی که پارس کنه، نمیگیره.»
«سگی که پارس میکند، گاز نمیگیرد.»
«شغال بیشه مازندران را / نگیرد جز سگ مازندرانی»
«کاه را پیش سگ و استخوان را پیش خر میریزد.»
«کلهپز برخاست، سگ جایش نشست»
«مثل سگ پشیمونه.»
«مثل سگ و گربه»
«مثل سگ هفت جان دارد»
«مرگ خر عروسی سگ است.»
«مواظب باش سگ پاچهات را نگیرد.»
«نه خود خورد، نه کس دهد؛ گـَنده شود، به سگ دهد.»
ضربالمثل یا زبانزد گونهای از بیان است که معمولاً تاریخچه و داستانی پندآموز در پس بعضی از آنها نهفتهاست. بسیاری از این داستانها از یاد رفتهاند، و پیشینهٔ برخی از امثال بر بعضی از مردم روشن نیست، با این حال، در سخن بهکار میروند.
بررسی نظر کارشناسان
مقدمهٔ امثال و حکم چنین مینویسد:
«در زبان فرانسوی هفده لغت یافت میشود که در فرهنگهای عربی و فارسی همهٔ آنها را «مَثَل» ترجمه کردهاند، و در فرهنگهای بزرگ
دانشمندان و زبانشناسان نامدار هنوز تعریفی جامع و کامل برای کلمهٔ ضربالمثل نیافتهاند. گرچه در این راستا تحقیقات بسیار ارزشفرانسوی تعریفهایی که برای آنها نوشتهاند، مُقنِع نیست و نمیتوان با آن تعریفات، آنها را از یکدیگر تمییز داد.»
محقق معروف، آرچر تیلور، که تحقیقاتش در اوایل قرن بیستم تأثیری شگرف در این زمینه داشتهاست، نتوانست تعریفی جهان شمول برای “امثال و حکم” پیدا کند. وی در کتاب معروف خود∗ اظهار میکند که تعریفی برای “امثال و حکم” نمیتواند وجود داشته باشد. با این وجود تعاریف مختلفی از گذشته تا حال ارائه شدهاست که مهمترینِ آنها تعریف فردریش سیلر است. وی “امثال و حکم” (ضربالمثل) را این چنین تعریف کردهاست:
سخنان برجسته، روشن، پندآمیز و مستقل که در زبان مردم رایج است.
به عنوان مثال ضرب المثل شنونده باید عاقل باشد به معنی آن است که اکنون شنونده عاقل نیست و به او گوش زد میکنیم که عاقل باشد،
ضربالمثل و نسبت آن با اصطلاحات ضربالمثلی
تفاوت مابین «ضربالمثل» و «اصطلاحات ضربالمثلی» در شکل، ساختار و عملکرد آنهاست. امثال و حکم جملهای است کامل با ساختمانی استوار بر پایه و اساسی غیرقابل تغییر، مانند:
- تب تند زود به عرق میشینه!
- هرکه بامش بیش، برفش بیشتر!
- خواستن توانستن است!
- آدم بیسواد کور است!
- اصطلاحات ضربالمثلی، برخلاف امثال و حکم، عباراتی مصطلح و عمومی هستند که ابتدا باید در جملهای جایگزین شوند تا عبارتی کامل حاصل آید. این عبارت کامل نیز برحسب قید زمان، فاعل و مفعول متغیر است، مانند:
- پا توی کفش کسی کردن
- دُم خود را روی کول گذاشتن
- بی گُدار به آب زدن
- گلیم خود را از آب بیرون کشیدن
- کلاه خود را قاضی کردن
- کلاه خود را سفت چسبیدن
- این اصطلاحات ضربالمثلی، بدون قرار گرفتن در یک جملهٔ کامل، فاقد خصلتهای ضربالمثل خواهد بود؛ لذا تفهیم عبارات اصطلاحیِ یادشده با اضافات مقدور است، مانند:
- پایت را تو کفش بزرگتر از خودت نکن!
- از ترس، دُمش را روی کولش گذاشت و دررفت!
- بی گُدار به آب نزن که پشیمان میشوی!
- تو اول گلیم خودت را از آب بیرون بکش، …!
- تو اول برادریت رو ثابت کن
بنابراین، عبارات ضربالمثلی را میتوان به عنوان مواد اولیه (خام) یک اصطلاح ضربالمثلی تعریف نمود: اصطلاحات ضربالمثلی، عباراتی هستند که معنا و مفهوم آنها با معنی هریک از کلماتِ تشکیل دهندهٔ آن، نسبت مستقیم نداشته باشد، مانند:
- گربه در انبان فروختن
- گربه را در (دَمِ) حجله کشتن
- دل دادن و قلوه گرفتن
مفهوم و پیام این اصطلاحات مثلی با کلمات (گربه، انبان، حجله، دل و قلوه…) هیچگونه رابطهٔ فیزیکی (ارگانیک) ندارد. به عبارت دیگر، معنی جمله از کلمات تشکیل دهندهٔ آن جمله قابل دریافت نیست. این اصطلاحات تصویری (مجازی) فاقد شجرهنامهاند و ریشه و ماًخذ آنها به مرور زمان محو شدهاست.∗
اشاره شد که امثال و حکم در شکل، ساختار و عملکرد خود از ضربالمثل متمایز میشود و به عنوان مواد اولیهای محسوب میگردد که باید در جملهٔ کاملی به کار گرفته شود تا خصلت ظاهریِ ضربالمثل را به نمایش بگذارد. عبارات و اصطلاحات ضربالمثلی، با هرنوع آرایش و پیرایشی تبدیل به امثال و حکم نخواهند شد. امثال و حکم دارای سنت و اصالت لایزالی است که در اذهان عموم نقش گرفته و دارای رسالت آموزشی و حامل پیام و تجربهٔ زندگی است. درصورتیکه عبارات ضربالمثلی به هر میزان که استقلال معنا و رسالت پیام آوری داشته باشد، بازهم به تنهایی قادر به انجام رسالت خود نیست و همیشه متکی بر جمله و پیشدرآمدی توضیحی است. معهذا، خط فاصل دقیقی نمیتوان بین ضربالمثل و اصطلاح ضربالمثلی کشید، به خصوص که در زبانهای مختلف، این خط فاصل ب هطور قابل ملاحظهای تغییر مییابد. استاد «کارل فریدریش ویلهلم واندر»، گردآورنده و مؤلف ۲۵۰٬۰۰۰ امثال و حکم و اصطلاحات ضربالمثلی در پنج جلد، در مقدمهٔ کتابش ∗ به این سؤال پاسخ میدهد:
«از گوشه و کنار و از زبان بعضی از منقّدان شنیده میشود که تفکیک امثال و حکم را از اصطلاحات ضربالمثلی ترجیح داده و پیشنهاد کردهاند که مجموعهٔ «امثال و حکم» باید فقط دربرگیرندهٔ امثال و حکم باشد. اولاً خط فاصل بین این دو مقوله در حالات مختلف غیرقابل تشخیص و تفکیک است، زیرا یک پیام خاص در مقطعی خاص به وسیلهٔ امثال و حکم، و جایی دیگر به وسیلهٔ اصطلاح مَثَلی بیان شدهاست که اینجانب با هیچ معیاری امکان تجزیه و تفکیک آنها را ندارم. دوم اینکه، رسالت ادبی و فرهنگیِ «امثال و حکم» با پیشنهاد فوق به شدت خدشه دار شده و درصورت عملی شدن چنین پیشنهادی، این مجموعه فاقد ارزش بنیادین خواهد شد.»
منبع:ویکی پدیا
No comment