طلاق عاطفی چیست نی نی سایت
رابطه ضعیف در ارتباط عاطفی زن و شوهر به سردی روابطی که یک زوج می توانند با هم داشته باشند منجر می شود، مانند رابطه روحی، جسمی، عاطفی و حتی کلامی، وجود این مشکل در یک رابطه باعث بی مهری و کم شدن محبت در خانواده و در نتیجه طلاق عاطفی می شود.
زوج ها در بیگانگی کلمات و احساس یکدیگر گم شده اند و فقط برای هم حکم یک مصاحب که به او عادت کرده اند را دارند این افراد از لحاظ روحی و جسمی از یکدیگر فاصله می گیرند و مرزهایی را برای همدیگر مشخص کرده اند و هر کدام در خلوت و افکار خود دیگری را متهم می کنند و دنبال مقصر هستند، درک نکردن صحیح رفتار و گفتار یکدیگر، نداشتن شناخت کافی از روحیات طرف مقابل و عاقبت بی علاقگی و سردی نسبت به شریک زندگی خود، دست به دست هم می دهد تا یک طلاق عاطفی را در زندگی زوج ها به وجود بیاورد.
هیچ آمار دقیق از میزان وجود طلاق عاطفی در دست نیست ولی می توان به جرات گفت آمار طلاق عاطفی در کشور ما از طلاق قانونی بیشتر است.
طلاق عاطفی چیست نی نی سایت
این وضعیت در طول زمان اتفاق می افتد و شدت آن می تواند از زوجی به زوج دیگرمتفاوت باشد، در طلاق عاطفی، زندگی زناشویی در زیر یک سقف ادامه خواهد یافت اما روابط عاطفی زوجین از کیفیت مطلوبی برخوردار نیست. این وضعیت می تواند تا آخرعمر زوجین ادامه یابد و یا در مرحلهای به طلاق قانونی ختم شود.
در طلاق عاطفی آسیب های وارده به فرزندان بسته به شرایط سنی و شخصیتی شان متفاوت است. مثلا اختلافات والدین و بی اعتنایی آنان به یکدیگر معمولا در کودکان کم سن و سال سبب می شود تا عادات غذایی آنها تغییر یابد و دچار کم اشتهایی شوند.
در فرزندان بزرگتراختلاف ها ممکن است آنان را به احساس گناه دچا رکند و آنان فکر کنند سبب این مشکلات آنها هستند، در نتیجه خشم و رنجش خود از این موضوع را بر روی خواهر و برادر و هم سن و سالان خودتخلیه کنند.
فضای مجازی
و استفاده نادرست از این حوزه هم می تواند عامل و تشدید کننده طلاق عاطفی شود، پیامدهای نامطلوب طلاق عاطفی موجب می شود هر یک از زوجین تلاش کنند با برقراری رابطهای جدید در فضای مجازی هیجانات و احساسات خود را بروز دهد.
این روابط می تواند با حضور در گروه های مختلف تلگرامی واتساپ و اینستاگرام صورت پذیرد و به عنوان روشی در دسترس و بدون محدودیت کمبودهای عاطفی و خلا ناشی از خالی بودن لذت و هیجان را در زندگی مشترک شان پرکند، که حتی می تواند در ادامه زمینه ساز روابط فرازناشویی و خیانت هم شود .
راهکارهای پیشنهادی که می تواند نشاط و هیجان را به فضای سرد و بی روح زوجین مبتلا به طلاق عاطفی تزریق کند کم نیستند و بسته به اراده زوجین و میزان بروز خلاقیت آنان در اجرای این ساز و کارها دارد.
برای مثال می توان به موارد زیر اشاره کرد:
۱) اختصاص دادن زمان مشخصی برای باهم بودن، پیاده روی دونفره، همراه شدن بابچه ها برای رفتن به پارک
۲) غافلگیر کردن: برگزاری جشن های کوچک برای موفقیت ها “جشن تولد” هدیه گرفتن بیمناسبت
۳) برنامه ریزی برای فعالیت های مشترک لذت بخش: طبیعت گردی آخرهفته، بازدید از نمایشگاههای هنری
۴) افزایش تعاملات اجتماعی:حضور در روابط اجتماعی سازنده و گروه ها ونهادهای کوچک اجتماعی
این فعالیت ها می تواندخون تازه ای در رگ های زندگی سرد و یخ زده زوجین مبتلا به طلاق عاطفی به جریان اندازد.
دلايل اصلي بروز طلاق عاطفي
از جمله دلايل بروز طلاق هاي عاطفي مي توان به اين موارد اشاره کرد که البته در ميان ديگر دلايل طلاق، شايع ترين ها هستند؛
وجود ويژگي هاي اخلاقي نامطلوب در زوجين، ازدواج دير هنگام،
خشونت يکي از زوجين، دخالت هاي بي مورد ديگران در زندگي مشترک،
بيکاري يا از دست دادن موقعيت شغلي، به خطر افتادن
وضعيت اقتصادي خانواده و در نهايت ضعف مهارت هاي ارتباطي کلامي و غير کلامي در همسران.
مهم ترين نکته اي که توجه به آن مي تواند مانع از بروز بسياري از
جدايي هاي عاطفي شود اين است که همسران در شناخت و برطرف کردن نيازهاي
عاطفي يکديگر، ناموفق هستند.
سن زوجين چه ميزان در طلاق عاطفي مهم مي باشد؟
براي ازدواج در اکثر موارد بايد سن مرد از زن بيشتر باشد ولي اين اختلاف سن
نبايد از 7 تا 10 سال بيشتر باشد زيرا در اين شرايط 2 انسان با 2 دنياي
مختلف و در 2 مرحله زندگي از هم قرار دارند و مسلما درک صحيحي از دنياي هم ندارند.
به طور مثال به احتمال زياد مردي که 35 سال دارد با خانمي که 22 سال دارد ازدواج کند
، اين 2 بعد از چند سال که از زندگي بگذرد تازه متوجه ميشوند
هرکدام نيازها و خواستههاي متفاوتي با يکديگر دارند.
در اين مورد زوجها به سرعت از لحاظ روحي از يکديگر فاصله ميگيرند و طلاق عاطفي شکل ميگيرد.
بيماري جسم و روح
فردي که دچار طلاق عاطفي شده است به خود و سلامت فردي خود بيتوجه ميشود و
حتي به سلامت ديگر افراد خانواده نيز اهميت کمتري ميدهد؛
وظايف خود را به درستي انجام نميدهد و مسئوليتهاي خود را در مقابل
ديگر افراد خانواده به سردي و بيهيچ ميل و رغبتي انجام ميدهد.
اگر اين فرد يک خانم باشد نسبت به نظافت منزل و
ديگر امور مربوط کندتر از قبل عمل ميکند و اکثرا هميشه کارهاي عقبمانده يا نيم هکاره دارد
ولي حوصله و رغبتي براي انجام دادن آنها ندارد اگر يک مرد باشد
نسبت به کار کردن و وظايف خود سردتر از قبل ميشود و اين مشکل موجود را 2برابر ميکند،
آشفتگي روحي و ذهني به آشفتگي ظاهري گره ميخورد و وضع را بدتر از قبل ميکند.
شخص از لحاظ روحي در شرايطي قرار دارد که هيچ رغبتي براي شاد بودن
يا حضور در جمعهاي شاد ندارد و عموما تنهايي را ترجيح ميدهد
تا کمکم به افسردگي دچار ميشود و به جز سلامت روحي که بيمار شده است سلامت جسم نيز به خطر ميافتد.
بدون دیدگاه