ظلم شوهر
ظلم شوهر به همسر در تمام جوامع دیده می شود. با مقاله هلث کده در این مورد همراه شوید و راهکارهای مقابله با آن را ببینید…
همسر آزاری چیست؟
اسلام از آن مردی که به زن ظلم کند، متنفّر و بیزار است. پیغمبرِ خدا، مردی را که به زن یا دختر خودش ظلم کند، زشت میشمارد. چون زن از لحاظ جسمی ضعیفتر است، آیا این مجوّز میشود که مرد با تکیه بر قدرت جسمانی به او ظلم کند؟!
همسر آزاری
واژه همسر آزاری که در اذهان عموم به عنوان خشونت شوهر علیه زن بکار میرود، در تمام اعصار و جوامع وجود داشته است و با نهایت تأسف در جوامع امروز نیز علیرغم فضای به ظاهر طرفدار حقوق زنان رو به افزایش است. آمار 43 درصدی زنان کتک خورده آلمانی به دست شوهرشان گویای وجود این آسیب غمانگیز میباشد. تبیین کیفی و کمی و بررسی اثرات ناگوار این معضل نیازمند مجال مناسبی است.
در این شماره با اولویت تبیین انحرافات زنان، پدیده همسرآزاری، به عنوان رفتار آزاردهندة زنان علیه همسرشان تبیین می شود. لازم به توضیح است که این نوشتار نه به دلیل وفور، بلکه به دلیل ناپسندی و قبح این رفتار بر دامان زنان و کیان خانواده، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
دین اسلام برای نهاد خانواده در نظام اجتماعی
، ارزش بسیار بالایی قائل است و آن را عامل ایجاد سکینه و آرامش بین اعضای خانواده و جامعه میشمارد، بدین لحاظ حقوق و تکالیفی را برای اعضای خانواده معین کرده و آنها را به رعایت این موارد ترغیب و تشویق نموده است و داشتن روابط سالم و اخلاقی را درکانون خانواده مبتنی بر رهایی از خودبینی و خودخواهی و رعایت احترام متقابل، گذشت و فداکاری، ایثار و دگرخواهی، توجه به مصلحت خانواده و مودّت و رحمت قرار داده است.
از این رو معصومین (ع) در روایات مختلف، زن و مرد را دعوت به خوشرفتاری با یکدیگر نمودهاند. از پیامبر گرامی اسلام (ص) در مورد خوشرفتاری مردان با زنان روایت شده است که: «اکمل المؤمنین ایماناً احسنهم خلقاً و خیارکم خیارکم لنسائهم» «کاملترین مؤمنان از حیث ایمان خوش اخلاقترین آنهاست و شایستهترین شما کسانی هستند که با زن خود خوشرفتارترند».
امام صادق(ع) هم در مورد خوشرفتاری زنان فرموده است: «ایّما امرأة باتت و زوجها علیها ساخط فی حق لم یتقبل منها صلاة حتی یرضی عنها…»هرگاه زنی، شب را به عبادت بیدار باشد، در حالی که شوهرش به خاطر پایمال کردن حقش، از او خشمگین است، تا زمانی که او را راضی نکند، نمازش مورد قبول واقع نمیشود.»
بیشتربخوانید بیشتر بدانید
- جفت گیری سگ
- علائم پریود نامنظم
- درمان درد بعد از عصب کشی
- نی نی سایت همسر سابق
- علائم تشخیص بیماری تیروئید
- دانلود اهنگ ترکی
- شیراز
قرآن نیز در رابطه با رعایت و تقدم مصلحت خانواده میفرماید:
«اگر در مواردی یکی از زوجین بعد از ازدواج، همسرش را بر اساس معیارهای خود مطلوب نداند، ولی زندگی با او را ادامه دهد و با وی خوشرفتاری نماید، خداوند به چنین فردی وعدة خیر کثیر میدهد.»
همانطور که ذکر گردید در فرهنگ اصیل اسلام، بنیان خانواده بر پایه مودت و رحمت و تفاهم زوجین است، لیکن در فرهنگ مغرب زمین، به جهت اعتقاد به نظریات اومانیستی، فردگرایی و نسبیت اخلاق، خانواده تنها بر اساس معیارهای حقوقی محض پیریزی شده و اعضای خانواده با اجبار و ابزار حقوق، به رعایت وظایف خویش ملزم میشوند،
این مسئله یکی از تمایزات اصلی خانواده غربی با خانواده شرقی است
، به طوری که گفته میشود: «شرق تمایل به اخلاق دارد و غرب تمایل به حقوق. انسان شرقی انسانیت خود را در این میبیند که حقوق خود را بشناسد و از آن دفاع کند و نگذارد دیگری به حریم حقوق او پاگذارد».در حالی که اگر خانواده بر محور حقوق بچرخد و هر یک از زوجین تنها بر اساس منافع شخصی خود، حقوق خویش را استیفاء نماید،خانواده به نهادی بیروح تبدیل میشود که بسیار خشک و شکننده بوده و با کمترین اختلافی متلاشی میشود.
اما در دیدگاه اسلامی،
برای ایجاد وحدت و صمیمیت واقعی میان زن و شوهر، به تفاوتهای غریزی و طبیعی آنها توجه شده و بر اساس این تفاوتها، برای هر یک حقوقی متناسب وضع گردیده است. اما در فرهنگ غرب تلاش میشود تا این تفاوتها نادیده گرفته شده و زنان به حقوقی مشابه مردان دست یازند. امروزه میتوان نمونه بارز این تفکر را در دیدگاههای فمینیستی میتوان مشاهده نمود. گروههای فمینیستی با طرح شعار برابری مطلق زن و مرد در تمامی زمینههای اجتماعی، روانی و فرهنگی، خواهان تحولی اساسی در کلیه جنبههای زندگی فردی و اجتماعی میباشند.
از نظر فمینیستها، تعریف زنان به عنوان مادر، همسر و موجوداتی زینتی، آنان را در محدودیتهای تاریخی قرار میدهد، لذا باید برای دسترسی به برابری و آزادی مطلق زنان مبارزه نمود.
گسترش افکار فمینیستی و نفوذ آن در کشورهای اسلامی،
موجب شده است تا برخی از زنان مسلمانی که آشنایی کمتری نسبت به حقوق، احکام و دستورات اخلاقی و دینی و فلسفه تدوین آنها دارند و یا پایبندی آنها نسبت به فرهنگ دینی کمتر است، تحت تأثیر اندیشههای غربی قرار گرفته و بنا را بر ناسازگاری، مخالفت و درگیری، عدم توجه به حقوق همسر و اذیت و آزار وی گذارند، زیرا مبانی حقوقی دیدگاه فمینیسم و اسلام متفاوت میباشد،
به طوری که برخی مواد حقوقی در دیدگاه فمینیسم، از نظر آموزههای دین اسلام، شوهرآزاری تلقی میشود و بالعکس. از جمله این موارد «تمکین» است. زوج حق دارد که در قبال پرداخت نفقة زوجه، از او استمتاع نماید و بر زوجه واجب است که نسبت به زوج، جز در مواردی استثنایی با عذر شرعی یا عقلی، تمکین کامل داشته باشد.
بنابراین اگر زوج از پرداخت نفقه خودداری نماید و یا زوجه خود را برای کامیابی مرد آماده نسازد، حق همسرش را زیر پاگذاشته و موجبات اذیت و آزار او را فراهم نموده است، در حالی که مطابق دیدگاه فمینیسم، شوهر چنین حقی ندارد و ارتباط جنسی مرد با همسرش بدون رضایت وی، تجاوز جنسی محسوب شده و از مصادیق بارز آزار و اذیت زن شمرده میشود، لذا ضروری است ضمن توجه به چنین تفاوتهایی، پدیده شوهر آزاری و مفاهیم مشابه و مرتبط با آن تعریف گردد.
تعریف شوهرآزاری
آزار در لغت به معنای «رنج، عذاب، شکنجه، اذیت، تعب، مشقت، ضرب، کرب و صدمه» میباشد.
خشونت در لغت به معنای درشتی، زبری، ناهمواری، تندخویی و درشتخویی است. از معانی این دو واژه مشخص میشود که کلمه «آزار» از معنای عامتری نسبت به کلمه «خشونت» برخوردار است، بنابراین آن معنا را نیز شامل میشود.
در تعریف «شوهرآزاری» گفته میشود: رفتاری آزار دهنده از سوی زن علیه شوهر که در محیط خانواده به وقوع میپیوندد و حقوق او را پایمال میکند، البته ممکن است جنبه روانی، جنسی، اقتصادی، جسمی داشته باشد.
مصادیق شوهرآزاری
شوهرآزاری میتواند ابعاد و مصادیق مختلفی داشته باشد:
الف) ـ بعد روانی
بعضی از خشونتهای زنان، به روح و روان شوهر آسیب میرساند و او را تحت فشارهای روحی و روانی قرار میدهد. معمولاً این نوع آزردگی، شیوع بیشتری داشته و به صورت غیرمستقیم اثرات مخربی برجای میگذارد. جلوههای مختلف این نوع آزار عبارتست از:
– تخریب حیثیت و آبروی شوهر
برخی از زنان به جای حفظ احترام و منزلت شوهر و تکریم او، گفتار، کردار، اوصاف یا خلقت وی را به واسطه قول یا فعل و از طریق ایماء و اشاره و کنایه تمسخر میکنند. در این صورت شخصیت و جایگاه شوهر در نزد دیگران مخدوش میشود

مصادیق شوهر آزاری
– شکستن حرمت پدر در نزد فرزندان
یکی از بارزترین مصادیق آزار روانی مردان در خانواده، از بین بردن حرمت و احترام نقش پدری آنهاست. رفتارهای اهانت آمیز و پرخاشگرانه از سوی زن در نزد فرزندان، میتواند اقتدار و ابهت پدر را در محیط خانواده مخدوش کند و ضمن شکستن غرور و شخصیت وی، عزت نفس او را لگد مال نماید، در حالی که توصیه های مؤکد دینی در راستای تقویت توانمندی و نظارت پدر در خانواده، به جهت حفظ استحکام بنیان خانواده و ممانعت از کجرویهای اعضای خانواده میباشد.
– فحاشی و انتساب صفات ناشایست
گاه برخی از زنان، اذیت و آزار را به مرحله بالاتری میرسانند و به جای سخنان احترام آمیز، از پاره ای الفاظ ناشایست، فحاشی و انتساب صفات منفی استفاده میکنند تکرار این اعمال موجب میشود که به تدریج شوهر باور کند که در نزد همسر خویش از چنین شخصیتی برخوردار است، در نتیجه رفتاری متناسب با این رویه، بروز میدهد.
– عدم توجه به خواست و انتظارات شوهر
محبت و صمیمیت در کانون خانواده، از طریق شناخت و توجه به خواستهها و انتظارات همسر و در حد امکان تأمین آنها ایجاد میشود. برای این کار میتوان از فرد مقابل سؤال کرد که آیا انتظارات و خواستههای وی برآورده شده است. گاهی برخی از زنان، علیرغم آگاهی نسبت به حساسیت شوهر و اینکه با انجام آن رفتار خاص، به شدت آزرده و ناراحت میشود (هرچند ممکن است که عکسالعمل آشکاری را نسبت به آن نوع رفتار نشان ندهد)، برای آزار و اذیت و رنجش خاطر او همان رفتار را انتخاب میکنند.
– تبعیض بین خویشاوندان خود و شوهر
اگر ازدواج عامل وحدت و یگانگی زن و مرد باشد، در این صورت هر آنچه مورد علاقه و احترام یکی از آنها است،
باید مورد علاقه و احترام دیگری نیز باشد.
همچنان که حضرت علی (ع) میفرمایند: «أصدقاوک ثلاثة و اعداوک ثلاثة؛ فاصدقاؤک:
صدیقک و صدیق صدیقک و عدو عدوک و اعداؤک عدوک و عدو صدیقک و صدیق عدوک»
«دوستان تو سه گروهند و دشمنان تو نیز سه دستهاند، اما دوستانت، پ
س دوست تو و دوستِ دوست تو و دشمنِ دشمن تو است و اما دشمنانت،
پس دشمن تو و دشمنِ دوست تو و دوستِ دشمن تو است.»
بنابراین خویشان و بستگان هر یک، که در نزد او ارزش و احترام والایی دارد،
به همان نسبت باید برای دیگری ارزشمند باشد.
در غیر این صورت اگر زنی برای بستگان خویش، جایگاه ویژهای قائل شود
و آنها را برتر و بالاتر از بستگان همسر خویش به حساب آورد و بیشتر با آنها مراوده داشته باشد
و در مقابل، بستگان همسر را بیگانه فرض کند و تمایلی به ارتباط با آنها نداشته باشد
و راه را برای روابط آنان مسدود کند
و از انجام هر خدمتی از جانب شوهر نسبت به آنها مخالفت ورزد،
از این طریق ممکن است فشارهای روحی و روانی زیادی بر شوهر وارد شود،
زیرا وی با این رفتار درمییابد که
علاقه و دوستی همسرش، نمیتواند صادقانه باشد.
– مقایسه نامناسب همسر با سایر مردان
برخی از زنان دائماً همسر خود را با همسر بستگان یا همکاران و دوستان خود مقایسه میکنند و در این شرایط تنها جنبههای منفی شوهر خود را میبینند و آنها را برجسته میکنند و به دنبال آن، خود نیز احساس کمبود و محرومیت در زندگی مینمایند. در چنین شرایطی، تفاوتهای فردی و فرصتهای نابرابر افراد مورد توجه قرار نمیگیرد . با ادامة این روش، به تدریج زبان به شکایت و اعتراض گشوده و امتیازات دیگران را به رخ شوهر میکشند و با گفتار و کردار خود، موجب اذیت و آزار شوهر میشوند.
– بزرگنمایی مسائل جزئی
از جمله مسائلی که لازم است هر یک از زوجین برای استحکام بنیان خانواده بدان توجه کنند،
چشمپوشی از مسائل جزئی و کم اهمیتی است که در زندگی زناشویی پدید میآید.
در حالی که برخی از زنان در قبال این مسائل حساسیت بیش از اندازه داشته
و آنها را به عنوان مسائلی بزرگ و مهم جلوه میدهند؛
در نتیجه نمیتوانند برای حل آنها برخورد مناسبی داشته باشند و موفقیتی کسب کنند،
لذا احساس ناراحتی و فشار حاصل از آن، موجب سلب آرامش و شادابی زن شده و
بر سلامت و بهداشت روانی او تأثیر منفی میگذارد؛
در چنین شرایطی زن نمیتواند برخورد مناسبی با همسر خویش داشته باشد
و رضایت او را جلب کند.
بدون دیدگاه