خنده دار ترین مهمونی
در این بخش هلث کده دست به انتشار خاطرات مهمونی شما عزیزان زده است. با ما باشید.
طنز
طَنز،هنری است که عدم تناسبات در عرصههای مختلف اجتماعی را که در ظاهر متناسب به نظر میرسند، نشان میدهد و این خود مایه خنده میشود. هنر طنزپردازی، کشف و بیان هنرمندانه و زیباییشناختی عدم تناسب در این «متناسبات» است.
طنز هنری مکتوب است و اجرای آن در دیگر گونههای نمایشی بهطور نمونه تئاتر، سینما یا تلویزیون، کمدی نامیده میشود.
ریشهٔ واژه
طنز در لغت به معنای طعنه زدن است (معادل شوخی در زبان پارسی) ولی معنای اصلی که در قبل به کار میرفتهاست به معنای تیغ جراحی میباشد.
طنز واژه ای عربی است. معادل انگلیسی طنز satire است که از satira در لاتین گرفته شده که از ریشه satyros یونانی است. satira نام ظرفی پر از میوههای متنوع بود که به یکی از خدایان کشاورزی هدیه داده شده بود و به معنای واژگانی «غذای کامل» یا «آمیختهای از هرچیز» بود.
تفاوت طنز با هجو و هزل و ارتباطشان با کمدی
طنز و هجو هر دو نوعی از مطایبه یا همان شوخطبعی هستند. اما هجو به قصد مسخره کردن، ریشخند یا تخریب شخصیت کسی نگاشته میشود؛ هجو قصد اصلاح ندارد و هدف اصلی اش نابودی شخصیت طرف مقابل است. هزل نیز استفاده از الفاظ رکیک است و سخنی است که در آن مضامین خلاف اخلاق و ادب بیاید؛ آثار هجو، گاهی با هزل همراه هستند یعنی ادبیات رکیک استفاده میشود و گاهی با جدّ یعنی ادبیات رسمی برای تخریب رقیب یا دشمن استفاده میشود. پس هجو لزوماً همیشه شوخطبعی ندارد و ممکن است خیلی هم جدی باشد. حال نوبت به طنز میرسد. اگر معنای ساتایر یا همان طنز طعنه دار را برای طنز در نظر بگیریم، معمولاً مقاصد اصلاح طلبانه و اجتماعی مطرح است. طنز با بیان ظریف مشکلات و کاستیها، با زبانی غیرمستقیم سعی در اصلاح آنها دارد؛ و در نهایت، کمدی نوعی بیان مطایبهآمیز به صورت تصویری است. (سینما، تئاتر…) در واقع کمدی میتواند از همه شاخههای شوخطبعی و مطایبه (طنز، هجو و هزل) استفاده کند.
منبع:ویکی پدیا
خاطرات مهمونی
هایدی گفت:از خاطرات خنده دار تو مهمونی بگید
خونه مامان بزرگم بودم پرررر مهمون بعد پسر داییم گفت بیا توپ بازی کنیم گفتم باشه منم مانتوم تنگگگ توپو انداختم بالا جااااااررررتت زیر بغلم پاره شد
من یبار ب محض اینکه مهمونا اومدن ؛ بجای سلام گفتم الو ( قبلش هی داشتم تلفن ج میدادم)
ابروم رفت

خاطرات مهمونی
دستشویی خونه بابابزرگم تو راهرو هستش
زنعموم رفت دستشویی ماهم اونجا بودیم یهو پسرا شروع کردن با دهنشون صدای زارت و زورت در آوردن منم داشتم سیب میخوردم پرید تو گلوم داشتم خفه میشدم
خاطرات خفن مهمونی

خاطرات خفن مهمونی
من یبار ب محض اینکه مهمونا اومدن ؛ بجای سلام گفتم الو ( قبلش هی داشتم تلفن ج میدادم)
ابروم رف
من عموهامو به اسم کوچیک سیو کردم یسری عموم زنگ زده بود خودم ندیدم بعد زنعموم دیده بود فکر کرده بود دوس پسرمه بهشم توضیح دادم فکر کنم قانع نشد
من عموهامو به اسم کوچیک سیو کردم یسری عموم زنگ زده بود خودم ندیدم بعد زنعموم دیده بود فکر کرده بود دوس پسرمه بهشم توضیح دادم فکر کنم قانع نشد
من عموی بابام از شهرستان اومده بود خونمون بعد چندوقت منم از خواب تازهذبیدار شده بودم خیلی کوچیک بودما یهو شورت مامانم ازین فانتزی لامبادا ها رو اوردم رو دستم وسط سالن چرخوندم گفتم این مالللللل کیه بیاد وسطچقد کتک خوردم بعدش
ازاون بچه هایی بودی که تا غریبه میبینن جوگیرمیشنا
بعد پدرش خیلی حالت مرد های لوتی داشت و هی چاکرم مخلصم میکردمنم نمیدونم رو چه حسابی خیلی بی مقدمه رفتم کنارش رو صندلی نشستم اروم زدم رو کمرش گفتم چاکر اقا منصور (اسم مستعار)
بعد با خنده نگام کرد گفت دخترم رو کیک نشستی
بلند شدم دیدم کیک اقا منصور با بشقابش چسبیده به باس.نم
بدون دیدگاه